3 ـ قَصْر به معناي ضميمهكردن بعض چيزي به بعض ديگر آن است[1]. از همين قبيل كاخ، كوشك و بناي رفيع را قصر ميگويند و در قرآن بهعنوانِ (قصر مشيد)[2]، (يَجْعَل لك قُصوراً)[3] و (إنّها تَرمي بشَرَرٍ كالقصر)[4]، به كار رفت. كلمه مقصور به معناي كسي كه در قصر قرار داده شده خواهد بود و به همين معنا آيه (حورٌ مقصورات في الخيام)[5]، تبيين شد.
4 ـ قَصْر به معناي كوتاه كردن است كه آيه (فيهنّ قاصرات الطرف)[6] به همين معنا تقرير شد؛ يعني حوريهاي بهشت نگاهشان را كوتاه ميكنند و بهغيرهمسران خود نمينگرند. البته موارد ديگري در حديث يا كلمات منظوم و منثور ديگران يافت ميشود كه از هدف كنوني ما خارج است.
حَلْق يا تَقْصير در اثناي احرام بر محرم حرام است ولي در بخش پاياني آن بر او واجب است و با انجام آن بسياري از چيزهايي كه بر محرم حرام بود بر او حلال ميشود، مانند تسليم ابتدايي و عمدي بعد از تكبيرةالإحرام در نماز كه در اوايل و اواسط نماز حرام است، ولي در پايان نماز واجب است و با تحقق آنْ شخص نمازگزار از حالت نماز خارج ميشود و چيزهايي كه در نماز بر او حرام بود با تسليم خاص بر او حلال ميشود. تفاوت تقصير در اثناي احرام و تسليم ابتدايي و عمدي در اثناي نماز اين است كه تقصيرْ مبطل احرام، يا حج و عمره نيست هر چند كفاره دارد، ليكن تسليم مبطل نماز است.
[1] ـ مفردات، ص 420 (قصر). [2] ـ سوره حج، آيه 45. [3] ـ سوره فرقان، آيه 10. [4] ـ سوره مرسلات، آيه 32. [5] ـ سوره الرحمن، آيه 72. [6] ـ سوره الرحمن، آيه 56.