صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 392
نمايش فراداده

كسي كه در توليدْ تلاشگر، در مصرفْ قانع و در فراهم آوردن دارايي حلال موفق بوده، يعني پرتوليد و كم‏مصرف است، نه تن‏پرور و كم‏كار، او كه مشكل ديگران را براي رضاي خدا حلّ مي‏كند، سرمايه‏اش را قبلاً به ديار ابدي، يعني قيامت فرستاده است و با مرگ به حضور اموال خود مي‏رود. چنين انسان عاقلي، انباردار نسل بعد نيست. البتّه حفظ فرزندان و تأمين آنان جزء دستورهاي دين است، ليكن هر فردي بايد عمده تلاش خود را براي آينده خود مصروف كرده و فرزندان خود را صالح بپروراند.

آنها كه به سالمندي رسيده و ذخيره‏اي براي آخرت خود ندارند، چون دستشان تهي و رويشان سياه و سفر هم سخت است، آرزوي عمري طولاني داشته از مرگ مي‏هراسند؛ امّا آنها كه عاقلانه زندگي كرده، دستشان پر و رويشان سفيد است علاقه‏مند به رفتن هستند و احساس سبكي مي‏كنند. خلاصه اينكه، آن گروه نخست آرزوي مذموم دارند اما گروه ديگر تمنّي ممدوح، و منا سرزمين «نيل‏به تمنيّات صادق» است، نه اماني كاذب و آرزوهاي باطل و نه سرزمين تمنّي ناروا.

امام سجّاد(عليه السلام) از شبلي پرسيدند: آيا آرزوهاي ديگران را هم برآوردي؟

آيا بدان پايه از كمال رسيدي كه مردم از زبان و دل و دستت آسيب نبينند؟[1]

بنابراين، زائر بايد طوري باشد كه مردم از زبان و دست و دل او آسوده باشند. به اين معنا كه نه با جِدّ و نه با شوخي به بهانه طنزگويي و طنزنويسي آبروي كسي را نبرد. طنز ادبي مسرّت‏بخش، اگر به حيثيت كسي لطمه وارد نكند امري پسنديده است.

[1] ـ ر. ك: همين كتاب، ص 347 ـ 343 (حديث شبلي).