امّا اسلام، حرمت خاصي براي قرباني قرار داد كه روا شمردن آن صحيحنيست؛ زيرا خداوند فرمود: (لا تُحلّوا شعائر الله ولا الشّهر الحرام ولا الهديولا القلائد)[1]. سپس خداوند در طرد آن سنّت زشت جاهلي و براي بيانتقربي كه حاصل قرباني است،و چه بسا به همين جهت به قرباني موسوم شده، ميفرمايد: (لن ينال الله لحومها ولا دماوُها ولكن يناله التّقوي منكم)[2]؛ زيرا اين آيه شريفه كعبه را از سنن جاهلي مزبور پيراسته ميدارد و از طرفي در دفع اينپندار كه «چون خداوند از جهانيان بينياز است، پس نَحْر و ذَبْح بر حجگزار واجب نيست»، اين نكته را اظهار ميدارد كه اصل قرباني لازم است اگرچه خداونداز آن بينياز است و آنچه از اين قرباني به خداي سبحان ميرسد گوشت يا خون نيست، بلكه روح كردار و جان عمل، كه همان تقواست، به حضرتش ميرسد.
آنچه درباره ذيل آيه شريفه، يعني (ولكن يناله التّقوي منكم)، بايد موردتوجّه قرار گيرد اين است كه بين اين سخن كه: اين عملِ صالح را خداوند سبحان ميپذيرد، و بين اين كلام كه: سخن پاك به سوي او بالا ميرود وعمل صالح آن را بالا ميبرد: (إليه يصعد الكلم الطيّب والعمل الصالح يرفعه)[3]، وبين اين بيان كه: تقواي شما به خداوند ميرسد: (يناله التقوي منكم) تفاوتبسيار است و اين تعبيرها يكسان و معادل با هم نيست؛ زيرا واژه «قبول»معنايي ميدهد و «صعودِ» به سوي خداوند معنايي برتر از آن دارد. واژه «نيل» نيز داراي معناي ديگري است كه هيچ يك از آن دو تعبير با آن برابر و معادل نيست.
[1] ـ سوره مائده، آيه 2. [2] ـ سوره حج، آيه 37. [3] ـ سوره فاطر، آيه 10.