صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 406
نمايش فراداده

امّا اسلام، حرمت خاصي براي قرباني قرار داد كه روا شمردن آن صحيح‏نيست؛ زيرا خداوند فرمود: (لا تُحلّوا شعائر الله ولا الشّهر الحرام ولا الهدي‏ولا القلائد)[1]. سپس خداوند در طرد آن سنّت زشت جاهلي و براي بيان‏تقربي كه حاصل قرباني است،و چه بسا به همين جهت به قرباني موسوم شده، مي‏فرمايد: (لن ينال الله لحومها ولا دماوُها ولكن يناله التّقوي منكم)[2]؛ زيرا اين آيه شريفه كعبه را از سنن جاهلي مزبور پيراسته مي‏دارد و از طرفي در دفع اين‏پندار كه «چون خداوند از جهانيان بي‏نياز است، پس نَحْر و ذَبْح بر حج‏گزار واجب نيست»، اين نكته را اظهار مي‏دارد كه اصل قرباني لازم است اگرچه خداونداز آن بي‏نياز است و آنچه از اين قرباني به خداي سبحان مي‏رسد گوشت يا خون نيست، بلكه روح كردار و جان عمل، كه همان تقواست، به حضرتش مي‏رسد.

نيل حج‏گزار متّقي به خداي سبحان

آنچه درباره ذيل آيه شريفه، يعني (ولكن يناله التّقوي منكم)، بايد موردتوجّه قرار گيرد اين است كه بين اين سخن كه: اين عملِ صالح را خداوند سبحان مي‏پذيرد، و بين اين كلام كه: سخن پاك به سوي او بالا مي‏رود وعمل صالح آن را بالا مي‏برد: (إليه يصعد الكلم الطيّب والعمل الصالح يرفعه)[3]، وبين اين بيان كه: تقواي شما به خداوند مي‏رسد: (يناله التقوي منكم) تفاوت‏بسيار است و اين تعبيرها يكسان و معادل با هم نيست؛ زيرا واژه «قبول»معنايي مي‏دهد و «صعودِ» به سوي خداوند معنايي برتر از آن دارد. واژه «نيل» نيز داراي معناي ديگري است كه هيچ يك از آن دو تعبير با آن برابر و معادل نيست.

[1] ـ سوره مائده، آيه 2.

[2] ـ سوره حج، آيه 37.

[3] ـ سوره فاطر، آيه 10.