صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 407
نمايش فراداده

فرق بسياري است ميان «صعود به سوي خداوند» با «نيل به او»؛ زيرا دومي‏تصريح دارد به اينكه هيچ حجابي ميان اين «تقواي نائل» و خداوند متعالي نيست، برخلاف اولي؛ زيرا «صعود إلي الله» به اين امر صراحت ندارد، هر چند كه‏آن را نفي نيز نمي‏كند. دليلي هم نيست كه ما «نيل» را بر «صعود» حمل كنيم، آن هم پس از آنكه دريافتيم هيچ برهان عقلي و نيز نقلي براي اين معنا وجود ندارد.

مؤيد حمل «نيل» بر مفهومي عالي و عاري از نيل مادي كه خداي سبحان از آن منزّه است، احاديثي است كه دلالت مي‏كند خداوند سبحان بدون ستر مستوري استتار جسته و بدون حجاب محجوبي احتجاب گزيده و ميان او و خلقش حجابي جز خلقش نيست[1]؛ يعني مخلوق تا زماني كه متوجّه به خويش است، حجاب است و از پروردگار خويش محجوب. بنابراين، حجاب در اينجا نفس محجوب است نه حائل ميان او و موجودي كه محجوبِ از اوست، چنانكه ربط اشراقي و فقر وجودي، همان عين مرتبط فقير است، نه شي‏ء سومي كه واصل بين او و مربوطٌإليه باشد.

بنابراين، وجود امكاني خود بذاته حجاب است و محجوب، و چنانچه او به ذات خويش التفات نكند و خويشتن را نبيند و به بقاي مخصوص خويش محبت نداشته باشد، بلكه به آفريدگار خود نزديك شود و از مركب خودبيني فرود آيد و جز مولاي خويش را نبيند و جز به خداي سبحان محبت نورزد، حجاب از ميان برمي‏خيزد و حساب از بين مي‏رود و نور آسمانها و زمين، يعني خداوند جلوه‏گر مي‏شود و ستارگان درخشان بي‏نور مي‏شود و قمرهاي تابان محو مي‏گردد و در اينجاست كه اين تقواي اخص به خدا مي‏رسد، نه تقواي خاص تا چه رسد به تقواي عام.

[1] ـ بحار، ج 3، ص 327.