مخاطبان اين پيام، وارثان تمدّن غني و قوي اسلام در پهنه زمان و گسترده زمينند؛ يعني نه نسل هيچ عصر و زماني از آن توصيه سعادتآفرين مستثناست و نه مردم هيچ مصر و دياري از آن جدا خواهند بود.
چنين وصيّت فراگيري نشان از هماهنگي كامل تكوين انساني و تدوين الهياست، به طوري كه همه مردم روي زمين تا بامداد معاد، در بخش علم و عمل، نيازمند به رهنمود و رهبري قرآن و عترتند، و هيچ مكتبي تا شامگاه تاريخ بشري پديد نميآيد مگر آنكه عرضه جهانبيني و جهانآرايي آن بر قرآن و عترت(عليهم السلام) لازم است و پاسخ نفي يا اثبات آن را نيز ميتوان از ثَقَلين استنباط كرد.
چنين كاري عزم جامعه انساني و جزم امّت اسلامي را طلب ميكند، تا:
توان استنطاق از آن دو وزنه وزين را در هاضمه فكري خويش اِحيا كنند.
گوشِهوش را براي اِصغاي آواي حياتبخش آن دو وزنه وزين آماده سازند.
نقدهاي صاحبنظران و نيز تحليلهاي سودمند صاحببَصَران را بعد از جمعبندي براي تنفيذ نهايي به بارگاه ثَقَلين معروض دارند، تا از اين صعودوهبوطو از آن سؤال و جواب، كام فكر بشرْ شيرين و گام عمل انسان استوار گردد.
اما اينكه در تعبيرهاي روايي از قرآن به عنوانِ ثَقَل اكبر، يادشده براي آن است كه حفظ حريم قرآن در محورهاي چهارگانه: تبيين و تفسير، تعليل و تنقيح، حمايت و دفاع، احياي حدود و اجراي ساير احكام آن، بر عهده عترت طاهرين(عليهم السلام) و پيروان راستين آنان خواهد بود و در اين راه موظّفند تا از بَذْل نَفْسِ نفيس دريغ نكنند و در ايثار و نثار و جهاد و اجتهاد، منافسه و مسابقه و مسارعه كنند، وگرنه از لحاظ جامعيّت كمال و جمال و جلال، هرگز انسان كامل كه نمونه ممتاز آن اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) هستند از قرآن كريم، قاصر و ناقص نخواهد بود وگرنه به همان مقدار قصور و نقص، بين ثَقَلين، افتراق پديد ميآيد در حالي كه اطلاقِ نصوصِ متواترِ اين مبحث، طارد آن تفرقه است.