عهدهدار تبليغ آن شد: (وأذان من الله ورسوله إلي النّاس يوم الحج الأكبر أنّ الله بريء من المشركين ورسولُه)[1].
اين حوادث و نظاير آنها نشان ميدهد كه زمان حج از جهات يادشده نيز فضيلت دارد، چون هر زماني را متزمّن آن، «شرف» و هر مكاني را متمكّن آن، «فخر» ميبخشد وگرنه در گوهره زمان و مكان فرقي بين اجزاء و ابعادش نيست.
براي اينكه سنّت ابراهيمي حج و نام و ياد آن زنده بماند، انبياي ابراهيمي(عليهمالسلام) از سادهترين قراردادها تا مهمترين آنها را در موسم حج و يا به نام حج تنظيم ميكردند؛ چنانكه در پيمان اجاره و استيجار موسي و شعيب(عليهما السلام)، همانطور كه قبلاً گذشت، حضرت شعيب به موساي كليم فرمود: (علي أن تأجرني ثماني حجج)[2]. آن حضرت از «هشتسال» تعبير به «هشتحج» كرد و فرمود: مدت اجاره هشت حج است؛ چون سالي يكبار حج برگزار ميشود، پس هر حجّي نشانه يك سال است. اين سادهترين قراردادي است كه بر اساس حج منعقد است.
همچنين موسومشدن و اشتهار اين ماه به «ذوالحجّة»، حتي در دوران جاهليت، براي آن است كه «حجالبيت» در آن ماه انجام ميشود. مطلب مزبور افزون بر اهميّت مراسم حج، نشان شهرت آن نيز هست.
[1] ـ بحار، ج 35، ص 303 «سوره توبه، آيه 3». [2] ـ سوره قصص، آيه 27.