خداي تعالي فرقان را بر بنده خويش نازل فرمود تا بيمدهنده «جهانيان» باشد: (تبارك الذي نزّل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيراً)[1]؛ و اينكه: قرآن ذكري است براي «جهانيان»: (إنْ هو إلاّ ذكر للعالمين)[2]؛ همچنين تصريح ميكند كه رهنمايي جز خدا نيست، با اين بيان كه: پروردگارت به عنوان رهنما و ياور براي تو بس است: (وكفي بربّك هادياً ونصيراً)[3]، و اينكه: بگو تنها هدايت خدا، هدايت است: (قل إن هدي الله هو الهدي)[4].
به دو اصل مزبور، يعني كليّت و دوام حتي در آغاز نزول قرآن، در سورههاي اوّليه، آنجا كه فرمود: «ما هُوَ إلاّ ذكرٌ للعالمين»[5] نيز تصريح شده است. اين آيه بيانگر آن است كه آنچه پيغمبرصلي الله عليه و آله و سلم آورده جز براي «ذكر» و هدايت «جهانيان» نيست.
موجود معلول همچنان كه در اصل هستي خود به علّت تامّه محتاج است، در بقا و دوام خويش نيز بدان علّت نيازمند است و با بقا و دوام آن، دوام مييابد. بنابراين، اگر علّت تامّه به حال خويش و به دور از تحويل و تبديل و محفوظ از تغيير و زوال باقي بماند، معلول نيز بر جاي ميماند، امّا اگر شأني از شئون اين علّت تامّه كه مرتبط با علّت قابلي يا فاعلي است دگرگون شود، به طوري كه نصاب علّت تامّه به حال خود باقي نماند، تغيير به معلول نيز راه يافته و از حالي به حال ديگر كه علّت تامّه ديگر مقتضي آن است، دگرگون ميشود. اثبات و تفصيل اين نكته در موطن خاص خود آمده است.
[1] ـ سوره فرقان، آيه 1. [2] ـ سوره يوسف، آيه 104، و سوره ص، آيه 87؛ و سوره تكوير، آيه 27. [3] ـ سوره فرقان، آيه 31. [4] ـ سوره انعام، آيه 71. [5] ـ سوره قلم، آيه 52.