دیوان شمس

مولانا جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 3704/ 2478
نمايش فراداده

غزليات

سركه هفت ساله را از لب او حلاوتي

  • سركه هفت ساله را از لب او حلاوتى جان و دل فسرده را از نظرش گشايشى از گذرى كه او كند گردد سرد دوزخى مرده ز گور برجهد آيد و مستمع شود آنك ز چشم شوخ او هر نفسى است فتنه اى آه كه در فراق او هر قدمى است آتشى آه كه در فراق او هر قدمى است آتشى
  • خاربنان خشك را از گل او طراوتى سنگ سياه مرده را از گذرش سعادتى وز نظرى كه افكند زنده شود ولايتى گر بت من ز مرده اى ياد كند حكايتى آنك ز لطف قامتش هر طرفى قيامتى آه كه از هواى او مي رسدم ملامتى آه كه از هواى او مي رسدم ملامتى