دیوان شمس

مولانا جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 3704/ 628
نمايش فراداده

غزليات

  • عاشق به سوى عاشق زنجير همي درد تقصير كجا گنجد در گرم روى عاشق تا حال جوان چه بود كان آتش بي علت صد پرده در پرده گر باشد در چشمى مرغ دل هر عاشق كز بيضه برون آيد اين عالم چون قيرست پاى همه بگرفته شمس الحق تبريزى هم خسرو و هم ميرست شمس الحق تبريزى هم خسرو و هم ميرست
  • ديوانه همي گردد تدبير همي درد كز آتش عشق او تقصير همي درد دراعه تقوا را بر پير همي درد ابروى كمان شكلش از تير همي درد از چنگل تعجيلش تأخير همي درد چون آتش عشق آيد اين قير همي درد پيراهن هر صبرى زان مير همي درد پيراهن هر صبرى زان مير همي درد