پس از خداى صبر وپيروزى خواه وبراى دورى از حرص و بى صبرى از اويارى بجوى كه شكيبايى جزئى از دين و كرم است، و حرص روزى نمى آورد و بى صبرى اجل را به تأخير نمى اندازد".(15) 2 - اعرابى نزد امام حسين عليه السلام آمد و گفت: من از "هرقل" و"جعلل"و "اينم" و "مهمهم" خدمت تو آمده ام.
امام حسين خنديد و فرمود: "اى اعرابى! به گونه اى سخن گفتى كه جز دانايان آن را در نيابند" اعرابى گفت: من بيش از اين نيز توانم گفت.
آيا تو نيز مى توانى چنان كه من مى گويم پاسخم دهى؟ امام به او اجازه سخن داد.
پس اعرابى به خواندن اين اشعار آغاز كرد:
و در ادامه نُه بيت بر همين وزن خواند.
پس از آنكه اعرابى اشعار خودرا خواند امام حسين عليه السلام اشعارى بر همان وزن وقافيه در پاسخ او سرود:
آنگاه امام حسين به تفسير كلمات دشوار اعرابى پرداخت و فرمود: "مقصود وى از هرقل، پادشاه روم و از جعلل، نخلهاى كوتاه و ازاينم، پشه درخت و از مهمهم، چاه پر آب است".
اين اوصاف سرزمينى بود كه آن اعرابى از آنجا آمده بود.
سپس اعرابى گفت: تا امروز كسى را از اين جوان خوش سخن و گشاده زبان و خوش فكرتر نديده بودم". (16) از ديگر سخنان ارزشمند آن حضرت است كه فرمود: "بدترين خويهاى پادشاهان، ترس از دشمنان و درشتى با ضعيفان وبُخل در هنگام بخشش است". (17) و نيز از اندرزهاى لطيف آن حضرت است كه فرمود: "كارى كه توان آن را ندارى عهده دار مشو، و به استقبال آنچه كه بدان نمى رسى، مرو و بدانچه بر آن قدرت ندارى عادت مكن و بيش ازدرآمد، خرج مكن و جز به اندازه كارى كه كرده اى پاداش مطلب و جز به خاطر نيل به طاعت خداوند شاد مشو و جز بدانچه كه خود را شايسته آن مى دانى، دست مبر". (18) از ديگر سخنان گهربار آن حضرت، هنگامى است كه از وى پرسيده شد: فضل چيست؟ آن حضرت فرمود: "نگاهداشت زبان و بذل احسان".