1. جامع بين دو طرف مشمول دليل حجيت است پس حجيت تخييريه موجه است. ايراد: خلاف مفاد دليل است كه ظهور عرفى اش حجيت تعيينيه است.
2. حجيت شامل فرد است نه جامع پس حجيت تخييريه صحيح نيست.
3. مفاد دليل على التحقيق: حجتين مشروطتين است يعنى هر دليل بشرط صادق نبودن طرف ديگر حجيت دارد; يعنى اگرچه مفاد دليل حجيت فرد است ولى از اطلاق حجيت فرد بخاطر تعارض بر ميداريم.
1. تعارض دو دليل لفظى قطعى الصدور و ظنى الدلالة.
در اين صورت تنافى به دليل حجيت حجية ظهور سرايت مى كند.
2. تعارض دو دليل لفظى قطعى الدلالة و ظنى الصدور.
در اين صورت تنافى دو دليل در دليل حجيت سند خواهد بود.
3. تعارض دو دليل لفظى ظنى الصدور و ظنى الدلالة.
در اين صورت تنافى دو دليل در دليل حجيت ظهور خواهد بود.
1. عدم تسرى تنافى از دلالت به سند، چون تعبد به مفاد محذور دارد نه تعبد به صدور.
2. تنافى در رتبه سند و صدور خبر هم وجود دارد، چون دليل حجيت سند مفادش علاوه بر تعبد بصدور كلام تعبد به مفاد كلام هم است (و هوالصحيح).
تعارض دو دليل لفظى: يكى، ظنى السند و قطعى الدلالة; ديگرى، ظنى الدلالة و قطعى السند.
در اين صورت ميان دليل حجيت سند يكى با دليل حجيت ظهور ديگرى تعارض است.
تعارض دليل ظنى السند و ظنى الدلالة با دليل ظنى السند و قطعى الدلالة.
در اين صورت ميان دليل حجيت ظهور ظنى الدلالة با حجيت سند ديگرى تعارض است و دليل حجيت سند ديگرى هم با دليل حجيت ظهور و هم دليل حجيت سند ديگرى معارضه مى كند للترابطب ين السند والدلالة.
تعارض دليل ظنى الدلالة و السند با دليل ظنى الدلالة و قطعى السند. در اين صورت به عكس صورت پنجم دليل حجيت ظهور در دوم بادليل حجيت ظهور و سند در اول معارضه دارد.