1. اشتراط قدرتِ بالمعنى الاعم (شرط قدرت تكوينى).
2. اشتراط قدرتِ بالمعنى الاخص: عدم اشتغال بامتثال تكليف مضادى كه اهميت كمترى ندارد زيرا تكليف به جمع - به يك يا دو ايجاب - محال است. (عدم تزاحم)
1. با اهميت بيشتر ملاك در يكى از واجب ها. در اين صورت وجوب مهم مقيد است به عدم اتيان به اهم. (همان، ج 2، ص 268)
2. با اهميت متساوى.
1. وجوب هر كدام مشروط است به عدم امتثال ديگرى (ترتب).
2. وجوب هر كدام به معناى مامور نبودن به ديگرى است مطلقا; بنابراين با صرف تكليف به ضد تكليف اول ساقط مى شود و گرنه در صورت عزم به عدم امتثال هر دو، دو تكليفِ فعلى متضاد خواهد داشت (محقق خراسانى).
توضيح: نظريه محقق نائينى: وجوب مشروط است به عدم امتثالِ ضدِ واجب; زيرا امر به ضدين در عالم مبادى و جعل محال نيست و مشكل در مقام امتثال است و با امتثال يكى آن ديگرى - كه مشروط است وجوبش به عدم امتثال اين يكى - وجوبى ندارد يعنى امتثال يكى، نفى فعليت وجوب ديگرى مى كند پس اجتماع دو تكليف فعلى نخواهد بود و در عين حال اصل تكاليف موجودند و امكان ثبوت دارند بدون تنافى، يعنى نماز مشروط است وجوبش به عدم امتثال انقاذ و چون عدم امتثال انقاذ نمى تواند مستند به وجوب مشروط نماز باشد پس نافى اين وجوب مشروط نيست; پس مى توان گفت كه ضدين امكان ثبوت دارند ولى امتثال يكى مانع وجوب ديگرى است برخلاف نظر محقق خراسانى. (همان، ج 3، ص 313)
1) بخاطر اخذ قدرت به معناى اعم در تكليف عقلاً، در اصل جعل بين مفاد دو دليل تعارض نيست بلكه تزاحم است.
2) حكم عقلى تقديم اهم است و تخيير در صورت تساوى متزاحمين.
3) با تقديم اهم، وجوب مهم منتفى نيست بلكه منوط بعدم اشتغال به اهم است يعنى وجوب ترتبى دارد به حكم عقل; بنابراين با ترك اهم و اتيان مهم تكليف به مهم ساقط مى شود.