امّا اكنون در شرق، در حوزه هاى علوم دينى همچنان فلسفه ارسطو يكّه تازه است.
از ميان مسلمانان مقصران اصلى اين مسأله نيز، سلاطين بنى عباس، همچون منصور(43)، هارون، مأمون و معتصم بودند.
آنان به خاطر دشمنى با ائمه آل محمّدصلى الله عليه وآله وسلم، نمى خواستند درس هاى امام صادقعليه السلام(44) در ميان مسلمانان مطرح شود؛ لذا به جاى نشر كتب علمى امام صادقعليه السلام به نشر كتاب هاى امثال ارسطو پرداختند.
آنان مى ديدند كه كشتن و به زندان افكندن ائمه چندان كارى از پيش نمى برد؛ لذا مثلاً منصور دوانقى(45) سعى در منزوى كردن امام صادقعليه السلام و تقويت ساير فقها مثل مالك و غيره كرد.
تا اندازه اى هم موفق شد.
منصور، مى دانست كه علوم امام صادقعليه السلام و ائمه آل محمّدعليهم السلام منحصر به علوم فقه و تفسير نيست.
و امام جعفر صادقعليه السلام در علوم عقلى و تجربى، شاگردانى به نام همچون هشام بن حكم(46) (در اصول عقايد و ردّ قول ارسطو)، و جابربن حيان(47) داشتند.
تنها جابر پانصد كتاب فلسفه در رد قول فلاسفه و بيش از هزار و سيصد نوشته در شيمى، فيزيك، مكانيك و... از امام صادقعليه السلام داشت.