غزلیات

مصلح الدین سعدی شیرازی

نسخه متنی -صفحه : 670/ 360
نمايش فراداده

  • ساقيا مى ده كه مرغ صبح بام در دماغ مى پرستان بازكش يا رب از فردوس كى رفت اين نسيم خاطر سعدى و بار عشق تو جان ما و دل غلام روى توست جان ما و دل غلام روى توست
  • رخ نمود از بيضه زنگارفام آتش سودا به آب چشم جام يا رب از جنت كه آورد اين پيام راكبى تندست و مركوبى جمام ساتكينى ساتكينى اى غلام ساتكينى ساتكينى اى غلام