غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 370
نمايش فراداده
- ما ز ياران چشم يارى داشتيم
تا درخت دوستى برگى دهد
گفت و گو آيين درويشى نبود
شيوه چشمت فريب جنگ داشت
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
نکته ها رفت و شکايت کس نکرد
گفت خود دادى به ما دل حافظا
ما محصل بر کسى نگماشتيم
- خود غلط بود آن چه ما پنداشتيم
حاليا رفتيم و تخمى کاشتيم
ور نه با تو ماجراها داشتيم
ما غلط کرديم و صلح انگاشتيم
ما دم همت بر او بگماشتيم
جانب حرمت فرونگذاشتيم
ما محصل بر کسى نگماشتيم
ما محصل بر کسى نگماشتيم