غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 129
نمايش فراداده

مطرب بگو كه اين ترى و اين ترانه چيست

  • مطرب بگو كه اين ترى و اين ترانه چيست ساقى صفاى صبح جوانان پارسا واعظ تو را كه دامن ازينها فتاده پاك خواب ملال تا رود از سر زمانه را اى كعبه رو كه دور ز عشقى طواف تو يك جان چو درد و جسم نمي باشد اى حكيم اى دل چو مرغ ميفكند پر در اين فضا كالاى حسن او چو به قيمت نمي دهند ابرست در تراوش و صبح است در طلوع دندان ز لعل و خال بتان محتشم بكن دندان ز لعل و خال بتان محتشم بكن
  • وين شعله در رگ و پى چنگ و چغانه چيست در درد تيره فام شراب شبانه چيست اين آستين فشانى لايعقلانه چيست حرفى از آن يگانه بگو اين افسانه چيست غيز از نظاره در و ديوار خانه چيست پس در دو كون ذات بديع يگانه چيست چندين هزار بيضه درين آشيانه چيست اى چشم پر در اين همه عرض خزانه چيست ساقى دگر براى تعلل بهانه چيست تو مرغ ديگرى هوس آب و دانه چيست تو مرغ ديگرى هوس آب و دانه چيست