-
آنها كه در هواى تو جان ها بداده اند
من در ميانه هيچ كسم وز زبان من
آن عاشقان كه راست چو پروانه ى ضعيف
آن عاشقان كه راست چو پروانه ى ضعيف
با من بگفته اند كه فانى شو از وجود
آن عاشقان كه راست چو پروانه ى ضعيف
عطار را که عين عيان شد کمال عشقعطار را که عين عيان شد کمال عشق
-
از بي نشانى تو نشان ها بداده اند
اين شرح ها كه مي رود آنها بداده اند
آن عاشقان كه راست چو پروانه ى ضعيف
از شوق شمع روى تو جان ها بداده اند
كاندر فناى نفس روان ها بداده اند
آن عاشقان كه راست چو پروانه ى ضعيف
اندر حضور عقل عيان ها بداده انداندر حضور عقل عيان ها بداده اند