غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 399
نمايش فراداده

  • يك ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد آخر چه طاقت آرد اندر دو كون هرگز هر كو ز ناتمامى از تو وصال جويد يارب چه آفتابى كانجا كه پرتو توست چه جاى وهم و فهم است كاندر حوالى تو هر كو ز ناتمامى از تو وصال جويد هر كو ز ناتمامى از تو وصال جويد ور از عنايت تو جان را رسد نسيمى هر كو ز ناتمامى از تو وصال جويد هرگه که شرح رويت عطار پيش گيردهرگه که شرح رويت عطار پيش گيرد
  • افلاك درهم افتد خورشيد بر سرآيد تا با فروغ رويت اندر برابر آيد هر كو ز ناتمامى از تو وصال جويد هم و هم تيره گردد هم فهم ابتر آيد نه روح لايق افتد نه عقل در خور آيد هر كو ز ناتمامى از تو وصال جويد در عشق تو بسوزد از جان و دل برآيد اقبال جاودانى جان را ز در درآيد هر كو ز ناتمامى از تو وصال جويد کام و لبش ز معنى پر در و گوهر آيدکام و لبش ز معنى پر در و گوهر آيد