-
اى دل ز جفاى يار منديش
جوينده ى در ز جان نترسد
چون يافته اى جمال او را
با پنجه ى شير پنجه مي زن
مردانه به كوى يار درشو
چون يافته اى جمال او را
گر نيل وصال يار بايد
چون با تو بود عنايت يار
چون يافته اى جمال او را
چون يافته اى جمال او را
منصور تويى بزن اناالحق
چون يافته اى جمال او را
عطار تويى چو ماه و خورشيدعطار تويى چو ماه و خورشيد
-
در نه قدم و ز كار منديش
گل مي طلبى ز خار منديش
چون يافته اى جمال او را
از كام و دهان مار منديش
از خنجر هر عيار منديش
چون يافته اى جمال او را
از گفتن ننگ و عار منديش
گر خصم بود هزار منديش
چون يافته اى جمال او را
از گشتن سنگسار منديش
تسليم شو و ز دار منديش
چون يافته اى جمال او را
در تاب زهر غبار منديشدر تاب زهر غبار منديش