غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 709
نمايش فراداده

  • چند باشم در انتظار تو من خشك لب مانده نعل در آتش تيره شد روز من چرا نكنم وقت آمد كه بر ميان بندم برقع از روى برفكن تا جان تيره شد روز من چرا نكنم گر جهان آمده است با روزى گرچه آورده اى به جان كارم تيره شد روز من چرا نكنم بر من از صد هزار عزت بيش شد قرارم كه چند خواهد بود تيره شد روز من چرا نكنم تيره شد روز من چرا نكنم ترك كار فريد از آن گفتم تيره شد روز من چرا نكنم
  • فتنه ى روى چون نگار تو من تشنه ى لعل آبدار تو من تيره شد روز من چرا نكنم كمر از زلف مشكبار تو من پاي كوبان كنم نار تو من تيره شد روز من چرا نكنم سر نهم مست در كنار تو من تا به جان در شدم به كار تو من تيره شد روز من چرا نكنم آنكه باشم ذليل و خوار تو من چشم بر راه بيقرار تو من تيره شد روز من چرا نكنم ديده روشن به روزگار تو من تا شوم فرد و يار غار تو من تيره شد روز من چرا نكنم