غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 74
نمايش فراداده

  • اينت گم گشته دهانى كه توراست از دو چشم تو جهان پرشور است قير شد گرد رخت غاليه گون جادوان را به سخن خشك كنى آخر اين ناز تو هم در گذرد قير شد گرد رخت غاليه گون گفتى از من شكرى بايد خواست چون بهاى شكرت صد جان است قير شد گرد رخت غاليه گون مده اى ماه كسى را شكرى خط معزولى حسن تو دميد قير شد گرد رخت غاليه گون قير شد گرد رخت غاليه گون چون خط او بدمد اى عطار قير شد گرد رخت غاليه گون
  • وينت نابوده ميانى كه توراست اينت شوريده جهانى كه توراست قير شد گرد رخت غاليه گون خه زهى چرب زبانى كه توراست چند مانده است زمانى كه توراست قير شد گرد رخت غاليه گون اينت آشفته دهانى كه توراست چه كنم نيمه ى جانى كه توراست قير شد گرد رخت غاليه گون كه شكر هست زبانى كه توراست سست ازآن گشت عنانى كه توراست قير شد گرد رخت غاليه گون خطت از غاليه دانى كه توراست كم شود آه و فغانى كه توراست قير شد گرد رخت غاليه گون