غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 751
نمايش فراداده

  • صد قلزم سيماب بين بر طارم زر ريخته مه رخ نموده از سمك ماهى شده مه را شبك سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان نقش از ميان اختران بگريخته چون دلبران صبح آمده با جام جم چون شير با زرين علم سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان مطرب ز بانگ ارغنون كرده حريفان را زبون چون گل بتان سيم بر بر كف نهاده جام زر سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان هر سيم تن از تف مي رقاص گشته زير خوى سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان عطار با مستان خوش صافى دل است و دردکشعطار با مستان خوش صافى دل است و دردکش
  • صد صحن مرواريد بين بر بحر اخضر ريخته هر دم شترمرغ فلك از سينه اخگر ريخته سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان بگسسته عقد دختران وز عقد گوهر ريخته در حلق صبح مشك دم صد بيضه عنبر ريخته سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان ساقى ز جام لاله گون خون معطر ريخته هر دم ز لعل چون شكر صد نقل ديگر ريخته سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان پسته گشاده ساقيان وز پسته شكر ريخته مى مرغ جان را زير پي هم بال و هم پر ريخته سيمين بران بسته ميان مى كرده در جام كيان وز خاطر خورشيد وش آب زر تر ريختهوز خاطر خورشيد وش آب زر تر ريخته