غزلیات

هاتف اصفهانی

نسخه متنی -صفحه : 91/ 23
نمايش فراداده

  • اى باده ز خون من به جامت خونم چو مى ار كشى حلالت مرغان حرم در آشيان ها بالاى بلند خوش خرامان ماه فلكش ز چشم افتاد نالم كه برد بر تو نامم هر كس به غلامى تو نازد هر كس به غلامى تو نازد
  • اين مى به قدح بود مدامت مى بى من اگر خورى حرامت در آرزوى شكنج دامت افتاده ى شيوه ى خرامت ديد آنكه چو مه به طرف بامت آن كس كه ز من شنيد نامت هاتف به غلامى غلامت هاتف به غلامى غلامت