غزلیات

محمدحسین شهریار

نسخه متنی -صفحه : 161/ 87
نمايش فراداده

مرغ زخمى

  • اى جگر گوشه كيست دمسازت تارو پودم در اهتزاز آرد حيف ناى فرشتگانم نيست واى ازين مرغ عاشق زخمى چون من اى مرغ عالم ملكوت شور فرهاد و عشوه ى شيرين نازنينا نيازمند توام سوز و سازت به اشك من ماند گاهى از لطف سرفرازم كن شهريار اين نه شعر حافظ بود شهريار اين نه شعر حافظ بود
  • با جگر حرف ميزند سازت سيم ساز ترانه پردازت تا كنم ساز دل هم آوازت كه بنالد به زخمه ى سازت كى شكسته است بال پروازت زنده كردى به شور و شهنازت عمر اگر بود مي كشم نازت كه كشد پرده از رخ رازت شكر سرو قد سرافرازت كه به سرزد هواى شيرازت كه به سرزد هواى شيرازت