دوست نديدم - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دوست نديدم





  • به تيره بختى خود كس نه ديدم و نه شنيدم
    براى گفتن با دوست شكوه ها به دلم بود
    وگر نگاه اميدى بسوى هيچكسم نيست
    رفيق اگر تو رسيدى سلام ما برسانى
    منى كه شاخه و برگم نصيب برق بلا بود
    يكى شكسته نوازى كن اى نسيم عنايت
    ز آب ديده چنان آتشم كشيد زبانه گناه اگر رخ مردم سيه كند من مسكين
    گناه اگر رخ مردم سيه كند من مسكين



  • ز بخت تيره خدايا چه ديدم و چه كشيدم
    ولى دريغ كه در روزگار دوست نديدم
    چرا كه تير ندامت بدوخت چشم اميدم
    كه من به اهل وفا و مروتى نرسيدم
    به كشتزار طبيعت ندانم از چه دميدم
    كه در هواى تو لرزنده تر ز شاخه ى بيدم
    كه خاك غم به سرافشان چو گرد باد دويدم به شهر روسيهان، شهريار روى سپيدم
    به شهر روسيهان، شهريار روى سپيدم


/ 161