اشك ندامت - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشك ندامت





  • گربه پيرانه سرم بخت جوانى به سر آيد
    آمد از تاب و تبم جان به لب اى كاش كه جانان
    خوابم آشفت و چنان بود كه با شاهد مهتاب
    دلكش آن چهره، كه چون لاله بر افروخته از شرم
    سرو من گل بنوازد دل پروانه و بلبل
    شمع لرزان شبانگاهم و جانم به سر دست
    رود از ديده چو با يادمنش اشك ندامت شهريارا گله از گيسوى يار اينهمه بگذار
    شهريارا گله از گيسوى يار اينهمه بگذار



  • از در آشتيم آن مه بى مهر درآيد
    با دم عيسويم ايندم آخر به سر آيد
    به تماشاى من از روزنه ى كلبه درآيد
    بار ديگر به سراغ من خونين جگر آيد
    گر تو هم يادت ازين قمرى بى مال و پرآيد
    تا نسيم سحرم بال و پرافشان ببرآيد
    لاله از خاكم و از كالبدم ناله برآيد كاخر آن قصه به پايان رسد اين غصه سرآيد
    كاخر آن قصه به پايان رسد اين غصه سرآيد


/ 161