كاروان بي خبر - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كاروان بي خبر





  • كاروان آمد و دلخواه به همراهش نيست
    كاروان آمد و از يوسف من نيست خبر
    ماه من نيست در اين قافله راهش ندهيد
    ما هم از آه دل سوختگان بي خبر است
    تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است
    خواهم اندر عقبش رفت و بياران عزيز شهريارا عقب قافله ى كوى اميد
    شهريارا عقب قافله ى كوى اميد



  • با دل اين قصه نگويم كه به دلخواهش نيست
    اين چه راهيست كه بيرون شدن از چاهش نيست
    كاروان بار نبند شب اگر ماهش نيست
    مگر آئينه ى شوق و دل آگاهش نيست
    خسرو خاورى اين خيمه و خرگاهش نيست
    بارى اين مژده كه چاهى بسر راهش نيست گو كسى رو كه چو من طالع گمراهش نيست
    گو كسى رو كه چو من طالع گمراهش نيست


/ 161