خون سياووش - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خون سياووش





  • هر سحر ياد كز آن زلف و بناگوش كنيم
    بلبلانيم كه گر لب بگشائيم اى گل
    شب هجران چو شود صبح و برآيد خورشيد
    هوش اگر آفت عشق تو شود زان لب لعل
    امل دل را نبود تفرقه اى جان بازآ
    اشك روشنگر چشم است وليكن نه چنان
    خون دل ريخته ترك نگهي، كو رستم ؟ شهريارا غزل نعز تو قوليست قديم
    شهريارا غزل نعز تو قوليست قديم



  • روز خود با شب غم دست در آغوش كنيم
    همه آفاق در اوصاف تو مدهوش كنيم
    داستان غم دوشنيه فراموش كنيم
    عشوه اى صاعقه ى خرمن آن هوش كنيم
    قصه ى معرفت اين است اگر گوش كنيم
    كه چراغ دل افروخته خاموش كنيم
    تا ز توران طلب خون سياووش كنيم سخنى تازه گرت هست بگو گوش كنيم
    سخنى تازه گرت هست بگو گوش كنيم


/ 161