زندان زندگى - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زندان زندگى





  • تا هستم اى رفيق ندانى كه كيستم
    در آستان مرگ كه زندان زندگيست
    پيداست از گلاب سرشكم كه من چو گل
    طى شد دو بيست سالم و انگار كن دويست گوهرشناس نيست در اين شهر شهريار
    گوهرشناس نيست در اين شهر شهريار



  • روزى سراغ وقت من آئى كه نيستم
    تهمت به خويشتن نتوان زد كه زيستم
    يك روز خنده كردم و عمرى گريستم
    چون بخت و كام نيست چه سود از دويستم من در صف خزف چه بگويم كه چيستم
    من در صف خزف چه بگويم كه چيستم


/ 161