ياد قديم - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ياد قديم





  • يادم نكرد و شاد حريفى كه ياد از او
    با حق صحبت من و عهد قديم خويش
    دلشاد باد آن كه دلم شاد از اونگشت
    حال دلم حواله به ديوان خواجه باد
    من با روان خواجه از او شكوه ميكنم
    آن برق آه ماست كه پرتو كنند وام
    ياد آن زمان كه گر بدو ابرو زديى گره شرم از كمند طره ى او داشت شهريار
    شرم از كمند طره ى او داشت شهريار



  • يادش بخير گرچه دلم نيست شاد از او
    يادم نكرد يار قديمى كه ياد از او
    وان گل كه ياد من نكند ياد باد از او
    يار آن زمان كه خواسته فال مراد از او
    تا داد من مگر بستد اوستاد از او
    روشنگران كوكبه بامداد از او
    از كار بسته هم گرهى ميگشاد از او روزى كه سر به كوه و بيابان نهاد از او
    روزى كه سر به كوه و بيابان نهاد از او


/ 161