شاعر افسانه - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شاعر افسانه





  • نيما غم دل گو كه غريبانه بگرييم
    من از دل اين غار و تو از قله ى آن قاف
    دوديست در اين خانه كه كوريم ز ديدن
    آخر نه چراغيم كه خنديم به ايوان
    من نيز چو تو شاعر افسانه ى خويشم
    از جوش و خروش خم وخمخانه خبر نيست
    با وحشت ديوانه بخنديم و نهانى
    با چشم صدف خيز كه بر گردن ايام
    بلبل كه نبوديم بخوانيم به گلزار
    پروانه نبوديم در اين مشعله، بارى
    بيگانه كند در غم ما خنده، ولى ما بگذار به هذيان تو طفلانه بگرييم
    بگذار به هذيان تو طفلانه بگرييم



  • سر پيش هم آريم و دو ديوانه بگرييم
    از دل بهم افتيم و به جانانه بگرييم
    چشمى به كف آريم و به اين خانه بگرييم
    شمعيم كه در گوشه ى كاشانه بگرييم
    بازآ به هم اى شاعر افسانه بگرييم
    با جوش و خروش خم و خمخانه بگرييم
    در فاجعه ى حكمت فرزانه بگرييم
    خرمهره ببينيم و به دردانه بگرييم
    جغدى شده شبگير به ويرانه بگرييم
    شمعى شده در ماتم پروانه بگرييم
    با چشم خودى در غم بيگانه بگرييم ما هم به تب طفل طبيبانه بگرييم
    ما هم به تب طفل طبيبانه بگرييم


/ 161