بياد مرحوم ميرزاده عشقى - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بياد مرحوم ميرزاده عشقى





  • عشقى كه درد عشق وطن بود درد او
    چون دود شمع كشته كه با وى دميست گرم
    بر طرف لاله زار شفق پر زند هنوز
    او فكر اتحاد غلامان به مغز پخت
    آن نردباز عشق، كه جان در نبرد باخت
    هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
    در عاشقى رسيد بجائى كه هرچه من
    از جان گذشت عشقى و اجرت چه يافت مرگ
    آن را كه دل به سيم خيانت نشد سياه درمان خود به دادن جان ديد شهريار
    درمان خود به دادن جان ديد شهريار



  • او بود مرد عشق كه كس نيست مرد او
    بس شعله ها كه بشكفد از آه سرد او
    پروانه ى تخيل آفاق گرد او
    از بزم خواجه سخت به جا بود طرد او
    بردى نمي كنند حريفان نرد او
    عشقى نمرد و مرد حريف نبرد او
    چون باد تاختم نرسيدم به گرد او
    اين كارمزد كشور و آن كاركرد او
    با خون سرخ رنگ شود روى زرد او عشقى كه درد عشق وطن بود درد او
    عشقى كه درد عشق وطن بود درد او


/ 161