كس نيست در اين گوشه فراموشتر از من هر كس به خياليست هم آغوش و كسى نيست مي نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق افتاده جهانى همه مدهوش تو ليكن بى ماه رخ تو شب من هست سيه پوش گفتى تو نه گوشى كه سخن گويمت از عشق بيژن تر از آنم كه بچاهم كنى اى ترك با لعل تو گفتم كه علاجم لب نوشى استآخر چه گلابى است به از اشك من اى گل؟ آخر چه گلابى است به از اشك من اى گل؟
وز گوشه نشينان توخاموشتر از من اى گل به خيال تو هم آغوشتر از من اما كه در اين ميكده غم نوشتر از من افتاده تر از من نه و مدهوشتر از من اما شب من هم نه سيه پوشتر از من اى نادره گفتار كجا گوشتر از من خونم بفشان كيست سياوشتر از من بشكفت كه يارب چه لبى نوشتر از منديگى نه در اين باديه پرجوشتر از من ديگى نه در اين باديه پرجوشتر از من