وداع جوانى - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وداع جوانى





  • جوانى حسرتا با من وداع جاودانى كرد
    بهار زندگانى طى شد و كرد آفت ايام
    قضاى آسمانى بود مشتاقى و مهجورى
    شراب ارغوانى چاره ى رخسار زردم نيست
    هنوز از آبشار ديده دامان رشك دريا بود
    چه بود ار باز مي گشتى به روز من توانائى
    جوانى كردن اى دل شيوه ى جانانه بود اما
    جوانى خود مرا تنها اميد زندگانى بود جوانان در بهار عمر ياد از شهريار آريد
    جوانان در بهار عمر ياد از شهريار آريد



  • وداع جاودانى حسرتا با من جوانى كرد
    به من كارى كه با سرو و سمن باد خزانى كرد
    چه تدبيرى توانم با قضاى آسمانى كرد
    بنازم سيلى گردون كه چهرم ارغوانى كرد
    كه ما را سينه ى آتشفشان آتشفشانى كرد
    كه خود ديدى چها با روزگارم ناتوانى كرد
    جوانى هم پى جانان شد و با ما جوانى كرد
    دگر من با چه اميدى توانم زندگانى كرد كه عمرى در گلستان جوانى نغمه خوانى كرد
    كه عمرى در گلستان جوانى نغمه خوانى كرد


/ 161