پريشان روزگارى - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پريشان روزگارى





  • زلف او برده قرار خاطر از من يادگارى
    روزگارى دست در زلف پريشان توام بود
    چشم پروين فلك از آفتابى خيره گردد
    خود چو آهو گشتم از مردم فرارى تاكنم رام
    گر نمي آئى بميرم زانكه مرگ بي امان را
    خونبهائى كز تو خواهم گر به خاك من گذشتى شهريارى غزل شايسته ى من باشد و بس
    شهريارى غزل شايسته ى من باشد و بس



  • من هم از آن زلف دارم يادگارى بيقرارى
    حاليا پامالم از دست پريشان روزگارى
    ماه من در چشم من بين شيوه شب زنده دارى
    آهوى چشم تو اى آهوى از مردم فرارى
    بر سر بالين من جنگ است با چشم انتظارى
    طره مشكين پريشان كن به رسم سوگوارى غير من كس را در اين كشور نشايد شهريارى
    غير من كس را در اين كشور نشايد شهريارى


/ 161