باده ى وحدت - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باده ى وحدت





  • سر برآريد حريفان كه سبوئى بزنيم
    باز در خم فلك باده ى وحدت سافى است
    ماهتابست و سكوت و ابديت يا نيز
    خرقه از پير فلك دارم و كشكول از ماه
    چند بر سينه زدن سنگ محبت بارى
    آرى اين نعره ى مستانه كه امشب ما راست
    خيمه زد ابر بهاران به سر سبزه كه باز
    بيش و كم سنجش ما را نسزد ورنه كه ما شهريارا سر آزاده نه سربار تن است
    شهريارا سر آزاده نه سربار تن است



  • خواب را رخت بپيچيم و به سوئى بزنيم
    سر برآريد حريفان كه سبوئى بزنيم
    سر سپاريم به مرغ حق و هوئى بزنيم
    تا به دريوزه شبى پرسه به كوئى بزنيم
    سر به سكوى در آينه روئى بزنيم
    به سر كوى بت عربده جوئى بزنيم
    خيمه چون سرو روان بر لب جوئى بزنيم
    آن ترازوى دقيقيم، كه موئى بزنيم چه ضرورت كه دم از سر مگوئى بزنيم
    چه ضرورت كه دم از سر مگوئى بزنيم


/ 161