بعضى در سوگ عزيزان لباس سياه مى پوشند.لباس سياه پوشنيدن مكروه است،مگردر عزاى ابا عبد الله الحسين «ع ».ابو مسلم خراسانى،لباس سياه مى پوشيد،تا هم با بنى اميه مخالفت كرده باشد،هم در ديد بيننده،هيبت يابد.سياه جامگان(مسوده)،سپاه ابو مسلم خراسانى بودند كه لباس مشكى را در عزاى شهداى كربلا و زيد بن على و يحيى بن زيدمى پوشيدند.كسانى هم در عالم رؤيا،رسول خدا«ص »و امير المؤمنين «ع »و فاطمه زهرا«ع »را ديده اند كه در عاشورا و سوگ امام حسين «ع »لباس سياه مى پوشيدند. (21) سياه جامگان به عباسيان گفته مى شود،به همان دليل شعار قرار دادن لباس سياه براى خود.
از معروفترين لقبهاى حسين بن على «ع »كه در روايات و زيارتنامه ها از زبان ائمه «ع » بيان شده است،به معناى سرور و سالار شهيدان.امام صادق «ع »به «ام سعيد احمسيه »كه مركبى كرايه كرده بود تا در مدينه سر قبور شهدا برود،فرمود:آيا به تو خبر دهم كه سرورشهيدان(سيد الشهدا)كيست؟گفت:آرى.فرمود:حسين بن على است.پرسيد:اوسيد الشهداست؟فرمود:آرى... (22) اين لقب،ابتدا مخصوص حضرت حمزه،عموى پيامبرخدا بود كه در جنگ احد به شهادت رسيد.اما حماسه و ايثار ابا عبد الله «ع »چنان بود كه اورا بر همه شهيدان برترى و سرورى داد و شهداى كربلا را نيز بر ديگر شهيدان فضيلت بخشيد و اين سيادت و برترى در عرصه قيامت هم مشهود خواهد بود.پيامبر خدا يك باركه به نقل از جبرئيل،از شهادت فرزندش خبر مى داد،از جمله دعايش درخواست مقام سيد الشهدايى براى حسين بود:«اللهم فبارك له فى قتله و اجعله من سادات الشهداء». (23) ميثم تمار نيز در سخنانى كه با«جبله مكيه »داشت،اين تعبير را در باره آن حضرت گفت:
«ان الحسين بن على سيد الشهداء يوم القيامة ». (24)
از برجسته ترين شاعران شيعه كه در عراق مى زيست و مورد عنايت خاص ائمه،بخصوص امام صادق «ع »بود.در مدح اهل بيت و مرثيه سيد الشهدا«ع »و شهداى كربلا،آثار برجسته اى سروده است.نامش ابو هاشم،اسماعيل بن محمد الحميرى بود.در سال 105 ه به دنيا آمد. خانواده اش از محبت اهل بيت دور بودند ،اما خودش شيفته آل على بودو هنر و زبانش را وقف آن دودمان پاك كرد.امام صادق «ع »به او فرمود:«سمتك امك سيدا،وفقت فى ذلك و انت سيد الشعراء» (25) مادرت تو را«سيد»ناميد،در اين باره موفق شدى و تو سالار شاعرانى.سيد حميرى، علاوه بر چيرگى در شعر و ادب،در علوم قرآنى،تفسير،حديث و كلام نيز چهره اى بارز بود و نامش در كنار نام عالمان بزرگ مطرح است.
اما زبان شعرى او در مدح دودمان پيامبر و هجو و رسوا كردن بنى اميه،بسيار نافذ و بران بود. مجموعه شعر او نيز(ديوان السيد الحميرى)چاپ شده است. حضرت صادق «ع »در منزل خود او را نشاند و خانواده امام،پشت پرده نشستند.امام از او خواست در سوگ حسين «ع »شعر بخواند.او هم مرثيه اى خواند،با اين مطلع:
و امام صادق «ع »گريست و صداى ناله از خانه آن حضرت بلند شد،تا حدى كه به اوگفتند: ديگر بس است.او نيز شعرش را متوقف كرد. (26) سرانجام،در رميله بغداد،در سال 173 ه وفات سيره امام حسين «ع »(27) يافت. (28) سيره اخلاقى و رفتارى سيد الشهدا«ع »نشان دهنده روح بلند او و تربيت در دامان پيامبر و على «ع »و تجسم قرآن كريم در عمل و اخلاق اوست.مهمان نواز و بخشنده بود،به خويشاوندان رسيدگى مى كرد،سائلان را محروم نمى گذاشت،به فقيران مى رسيد،برهنگان را پوشانده و گرسنگان را سير مى كرد،بدهى بدهكاران را مى داد،بر يتيمان شفقت و مهربانى داشت، ضعيفان را كمك و يارى مى كرد،صدقاتش فراوان بود و مالى كه به دستش مى رسيد ميان تهيدستان تقسيم مى كرد.بسيار عبادت خدا مى كرد و روزه مى گرفت،بيست و پنج بار پياده به سفر حج رفت،شجاعتش زبانزد همگان بود،در ميدان نبرد استوار و بى باك بود،اراده اى نيرومند و روحيه اى والا داشت،هرگز ذلت و حقارت رانمى پذيرفت،مرگ را بر زندگى ذليلانه ترجيح مى داد،غيرتمند بود،صراحت لهجه وصلابت در بيان حق داشت،حلم و بردبارى و تحملش بسيار بود،كريم و بزرگوار بود و باكمترين بهانه اى غلامان و كنيزان خويش را آزاد مى كرد،شبها انبان غذا به در خانه محرومان مى برد،متواضعانه با فقيران و مساكين همنشين و هم غذا مى شد.
امر به معروف و نهى از منكر را دوست داشت و از خلافها و جنايتهاى ظالمان بشدت انتقاد مى كرد،جوانمرد و با فتوت و اهل گذشت بود،كينه بدى كننده را به دل نمى گرفت،اهل عفو بود،بزرگى روح و كرم او همه را شيفته رفتارش مى ساخت،خانه اش پناهگاه و مركز اميددرماندگان بود،اهل شب زنده دارى بود،در شب و روز هزار ركعت نماز مى خواند،در ماه رمضان ختم قرآن مى كرد،پولها و بخششهايى را كه معاويه مى فرستاد مى گرفت و ميان فقرا تقسيم مى كرد،سالى يك بار نصف همه دارايى خود را در راه خدا به نيازمندان صدقه مى داد،ثروت را ذخيره نمى كرد،محاسن خويش را خضاب مى كرد.
21-سفينة البحار،ج 1،ص 670. 22-بحار الانوار،ج 98،ص 36. 23-عوالم(امام حسين)،ص 118. 24-همان،ص 348،بحار الانوار،ج 45،ص 203. 25-الغدير،ج 2،ص 232. 26-اعيان الشيعه،ج 1،ص 586. 27-پيرامون شخصيت او،از جمله ر.ك:«الغدير»،ج 2،«شاعر العقيده »،محمد تقى حكيم،«سيد
حميرى،سالارشاعران »،محمد صحتى. 28 -اين ويژگيهاى رفتارى در منابع زير آمده است:مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 65،حياة
الامام الحسين،ج 1،ص 112،المحجة البيضاء،ج 4،ص 222،سيرة الائمة الاثنى عشر،ج 2،ص
29،كشف الغمه،ج 2،ص 226،بحار الانوار،ج 44،ص 189 و عوالم(ج 13،الامام الحسين)ص 59.