گندم و گیلاس

منوچهر آتشی

نسخه متنی -صفحه : 67/ 17
نمايش فراداده

معجزه

شبانان در خوابند

گلي مي سوزد در مه

و گرگ

خيال خاکستري مبهمي است

که تنها شبنم ها و سوسن ها را

زخم پنجه هايش رنجه مي دارد

شبانان در خوابند

ملحفه رويا ها را نسيم مي لرزاند

سحرگاه پلک مي زند

و باد خاکستر مه را خوش خوش

پس مي زند از شعله هاي شقايق

به سيماي مريمانه

يک لمحه سپيده دم را خودي مي نمايي

و در آفتاب به پرواز در مي آيي