چگونه دوست بدارم سپيدار را
که دار مي پرورد در آغوش برگ و زمزمه
شکفتگي و سرسبزي است ارمغان بهار
و خيال گل و صداي پرنده
برابر نوميدي
جنجال مي کنند
گل سرخ اما
چشم بيدار را
به عربده مي خواند
به شور کدام
بلبله داري اي زبان بريده
به جنگل صنوبر و باغ نسرين ؟
گل نسرين
اگر گونه خراشيده دخترم نيست
تمامي سپيداران جنگلي
تابوت هاي ايستاده برادرانم هستند
گونه خراشيده دخترم
به اشک و بوسه شفا مي يابد
زلف برادرانم اما
از ماسه کوير نخواهد روييد باز