گندم و گیلاس

منوچهر آتشی

نسخه متنی -صفحه : 67/ 51
نمايش فراداده

به شعر نشستن در آهن ها

به شعر نشستن

در انزوايي کوچک

گرداگردت

کارخانه و آدم ها

شب پر حادثه و پاهاي پر رفتار

تو جزيره اي به ورطه آهن

يا آهن ها در تو ؟

به شعر انديشيدن

در ازدحام آدم و آهن

و خيالت در آونگ

به سايه سهماگين جراثقال ها

و هول هايل سودا

تو به کشتي نشسته اي يا دريا ؟

هم به پندار تو آدمي

بر برج هاي حايل آهن

اگر به بادبانيکوچک نماند

به بالهاي لرزان زنبوري مي ماند

پر اشتها به شاخه خرما

به شعر نشستن

در اينجا

آرام

در حواشي هي ها هو

سري به کوچکي شبنمي

دلي به هيبت توفان ها