اسرار عاشورا

سید محمد نجفی یزدی

نسخه متنی -صفحه : 159/ 49
نمايش فراداده

عشق محمد بس است و آل محمد


  • ماه فروماند از جمال محمد قدر فلك را كمال و منزلتى نيست وعده ديدار هر كسى به قيامت آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد شمس و قمر در زمين حشر نتابد شايد اگر آفتاب و ماه نتابد سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد

  • سرو نباشد به اعتدال محمد در نظر قدر با كمال محمد ليله اسراى شب وصال محمد آمده مجموع در ظلال محمد تا بدهد بوسه بر نعال محمد نور نتابد مگر جمال محمد پيش دو ابروى چون هلال محمد عشق محمد بس است و آل محمد عشق محمد بس است و آل محمد

و يا روايت كرده اند از عائشه كه گفت: روز عيدى بود، عده اى از سياهان مشغول بازى با ابزار لعب و جنگ بودند، (نمايش مىدادند) نمى دانم من از پيامبر درخواست كردم يا پيامبر خود فرمود: آيا مىخواهى نگاه كنى گفتم: آرى، حضرت مرا پشت خود قرار داد به گونه اى كه گونه من بر گونه پيامبر بود، سپس آنها را تشويق نمود، تا اينكه من خسته شدم، بمن فرمود: آيا كافى است گفتم: آرى، فرمود: پس برو. (213)

آيا هيچ ديندار غيرتمندى حاضر است كه اين اباطيل را به اشرف مخلوقات نسبت دهد و سپس كتاب خود را مهمترين كتاب پس از قرآن بنامد،

آرى اين همه تهمتهاى ناروا به پيامبر اكرم نتيجه اى جز توجيه اعمال زشت فرمانروايان اموى و عباسى، در اعمال ننگين آنها نداشت، و در اين ميان آنقدر از اين روايات دروغين و ناهنجار بر نبى مكرم جعل كرده اند، كه قلم از نگارش آن حيا مىكند، آخر كدام غيرتمندى حاضر مىشود كه با همسر خود در معرض ديد عموم، مسابقه بدهد، آن هم چند بار، تا چه رسد به پيامبر عظيم الشاءن اسلام، آن هم در حالى كه فرماندهى سپاهى را به عهده دارد و در سفر است، همچنانكه احمد حنبل در مسند ج 6 ص 264 آورده است. (214)