شعشعه هستى از بقاى محمد - اسرار عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار عاشورا - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شعشعه هستى از بقاى محمد




  • اى دو جهان روشن از لقاى محمد
    بعد زيزدان مدام جوهر رحمت
    آن متلعلع شموس مشرق عزت
    به كيش من حبشان حقيقت دين است
    ياد لقاشان مرا بهشت برين است
    وانكه مقامش در اين بهشت يقين است



  • شعشعه هستى از بقاى محمد
    باد بر آن اوصياى عاليه رتبت
    و آن متعالى بروج كرسى رفعت
    دين من اى عاشقان به نقد چنين است
    وانكه مقامش در اين بهشت يقين است
    وانكه مقامش در اين بهشت يقين است



و در اين ميان ساحت قدس الهى نيز از اينگونه اباطيل مصون نمانده، و امورى كه عقل منكر آن است به خداوند نسبت داده اند، مثل اينكه روز قيامت خداوند پاى خود را بر جهنم مىگذارد تا نعره هل من مزيد او پايان يابد. (215)

و يا اينكه خداوند روز قيامت صورت خود را به مردم نشان ميدهد و مردم او را مىشناسند. (216) و دهها موارد ديگر.

9 - و از جمله قرائنى كه وخامت اوضاع اسلام را در آن زمان نشان مىدهد رفتار ناهنجارى است كه با كعبه معظمه خانه خدا، انجام شد، همان خانه اى كه امام حسين بخاطر حفظ حريم آن، از آن خارج شد، اما در زمان يزيد، لشكر او وقتى عبدالله ابن زبير در خانه كعبه پناه گرفت، شروع كردند به پرتاب سنگ و نفت و مانند اينها، بطورى كه روزى ده هزار سنگ بر كعبه مىانداختند، كعبه سوخت و منهدم شد، (217) و بار ديگر همين حادثه توسط حجاج ابن يوسف تكرار شد، گفته اند در ميان چيزهائى كه بر كعبه انداختند، از مدفوع و نجاست هم استفاده كردند، (218) فانا لله و انا اليه راجعون.

و در زمان وليد ابن يزيد ابن عبدالملك آن نگون بخت پليد و شرابخوار تصميم گرفت تا بر بام خانه كعبه ميكده اى بپا كند و بساط عيش و نوش درست كند، اما اطرافيانش او را منصرف كردند. (219)

10 - و بالاخره قرآن نيز در اين ميان از اهانت و جفاى اين بزه كاران در امان نماند، شما خود بايد به وخامت اوضاع مسلمين، پى ببريد وقتى كه همانند وليد ابن يزيد، خليفه مسلمين شمرده مىشود، و زمانى كه به قرآن تفاءل مىزند و اين آيه مىآيد كه و استفتحوا و خاب كل جبار عنيد، قرآن را هدف مىگيرد و شروع مىكند به تيرباران كردن قرآن، و مىگويد: آيا مرا جبار پر كينه مىنامى (220)

11 - و كافى است براى درك انحراف جدى مسلمين و ضعف اسلام، اينكه بدانيد، خاندان پيامبر، همانها كه از هر چيزى براى پيامبر پرارزشتر بودند، و به آنها عشق مىورزيد و سر از پا نمى شناخت و آنها را روح و جان مىشمرد، در چه حالى قرار گرفته بودند، با زهراى مرضيه چه كردند، با اميرالمؤمنين چه كردند و چه جسارتها روا داشتند، آرى مروان به امام مجتبى مىگفت: شما خاندان ملعون هستيد(221)، عبدالله ابن زبير، نام پيامبر را در خطبه حذف كرده مىگفت: پيامبر فاميل بدى دارد، مىترسم كه اگر از پيامبر تعريف شود آنها پررو شوند و مىگفت: من چهل سال است كه دشمنى اين خاندان را در سينه همراه دارم، (222) آرى كار بجائى رسيد: كه دهها سال برادر پيامبر و اول مسلمان و مجاهد و امام موحدين و سرور امت على ابن ابيطالب را بر فراز منبرها در تمام عالم اسلام لعن مىكردند، و مردم استقبال مىكردند، قبلا ذكر كرديم كه آن مرد ملعون در مقابل حجاج با افتخار گفت:

در ميان خاندان ما هر كه به او پيشنهاد لعن على را بدهند، او نه تنها على، بلكه فاطمه و حسن و حسين را هم اضافه مىكند. با اين حال اسلام به كجا مىخواست برود،

12 - تحريفات بسيار و اهانتها و بدعتهاى فراوان كه در احكام دين نهاده شده بود، چهره اسلام را دگرگون نمود، ديگر آن اسلام ناب محمدى در دسترس مردم نبود و نمايانگر نمى شد، آنها خود نقل كرده اند كه تمام سنتهاى پيامبر تغيير نمود حتى نماز(223)، چهره دين مشوش و دستخوش آشوب و در هم ريختگى بود.

13 - با وجود فرمانروايانى مثل عثمان و معاويه و يزيد، و وليد و دهها نفر مانند اينها و اعمال ننگين اينها، ديگر چه انتظارى از دين و اسلام مىتوان داشت، چرا وقتى عثمان به دنياطلبى روى مىكند، مردم نكنند؟، چرا وقتى معاويه به نيرنگ و قتل عام مىپردازد، فرمانروايان او همچون بسر ابى ارطاة و زياد ابى ابيه و سمرة ابن جندب چنين نكنند؟ چرا وقتى يزيد به شراب و لهو و لعب مىپردازد، در ميان مكه و مدينه خوردن شراب و آوازه خوانى علنى نشود همچنانكه مسعودى در مروج الذهب آورده است.

و وقتى امثال وليد شرابخوار كه آنقدر به خواننده خود عشق مىورزد و به هيجان مىآيد كه او را برهنه مىكند و تمام بدن او را مىبوسد، و وقتى نوبت به... مىرسد، آن مرد راضى نمى شود و با قسم او را منصرف مىكند (224)، در اين هنگام مردم عادى چه خواهند كرد و بر سر دين چه خواهد آمد؟

آرى پس از مطالعه و دقت در اوضاع نابسامان مسلمانان، و سرانجام وخيمى كه در انتظار اسلام مىبود، سيدالشهداء بعنوان آخرين ذخيره شناخته شده اهل البيت از صدر اسلام، براى نجات اسلام قيام كرد، قيامى مقدس كه ضامن بقاى دين اسلام و سعادت بشر تا قيامت گرديد.

السلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح التى حلت بفنائك، عليك منى سلام الله ابدا ما بقيت و بقى الليل و النهار.

/ 159