در روايت است كه پيامبر اكرم در راه به امام حسين برخورد كردند كه با كودكان بازى مىنمود، حضرت (كه از ديدن امام حسين به وجد آمده بود) جلو آمد و به طرف حسين آغوش گشود تا حسين را در بر گيرد، امام حسين به اين طرف و آن طرف مىرفت، پيامبر نى او را مىخنداند، تا اينكه او را گرفت، يك دست زير چانه حسين و دست ديگر پشت او قرار داد، سپس دهان مبارك را بر دهان حسين نهاد و آن را بوسيد و فرمود: حسين منى و انا من حسين، حسين از من است و من از حسين هستم، محبوب خداست هر كه دوستدار حسين است. (15) الحديثمكرر از پيامبر اكرم روايت كرده اند كه ايشان امام حسن و حسين را بر دوش مبارك يا بر پشت سوار نموده بود، گاهى مىفرمود: چه خوب مركبى داريد شما، و چه خوب سوارى هستيد شما دو تا، و پدرتان از شما بهتر است. (16)از خليفه دوم روايت كرده اند كه گفت: ديدم كه حسن و حسين بر گردن پيامبر سوار شده اند، گفتم: اسب خوبى است براى شما، حضرت فرمود: ايندو هم سوار خوبى هستند. (17)