انحراف بزرگ و جسارتى بزرگتر به اميرالمؤمنين - اسرار عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار عاشورا - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انحراف بزرگ و جسارتى بزرگتر به اميرالمؤمنين

آرى گستاخى عثمان به جائى رسيد كه مكرر به حضرت امير عليه السلام نيز جسارت مىكرد، گاهى پيغام مىداد كه حضرت از مدينه بيرون رود، و گاهى حضرت امير را با فرد خبيث و ملعونى مثل مروان مقايسه كرده مىگفت: بخدا قسم تو نزد من از مروان برتر نيستى، حضرت امير به او فرمود: آيا به من اينگونه مىگوئى و مرا با مروان يكسان مىكنى، بخدا كه من از تو برترم، پدرم از پدرت و مادرم از مادرت برترند، فاميل من اينها هستند، تو هم فاميل خود را بياور؟

و از همه شنيع تر جسارتى است كه تاريخ همانند آن را نسبت به حضرت امير نشان نمى دهد، حضرت امير مىفرمايد: روزى عثمان در گرمى هوا به دنبال من فرستاد، وقتى نزد او رفتم ديدم روى تختى نشسته و عصائى در دست داشت، و در پيش روى او چند كيسه طلا و نقره بود بمن گفت: اى پسر ابوطالب، هر چه مىخواهى از درهم و دينار شكم خود را پر كن كه مرا آتش زدى به او گفتم: اگر اين مال را كسى به تو بخشيده يا ارثى است يا سود تجارت است و مىخواهى صله رحم كنى، من يا قبول مىكنم و تشكر مىنمايم يا قبول نمى كنم تا به اموال تو اضافه شود!

و اگر اين مال، مال خداست و از بيت المال است كه در آن حق مسلمانان و يتيم و در راه مانده است، بخدا تو را نرسد كه به من دهى و من را نرسد كه از تو بگيرم.

عثمان (كه خشمگنى شده بود) به طرف من آمد و با آن چوبدستى شروع به زدن من كرد! بخدا سوگند كه من دستش را رد نكردم تا اينكه هر چه خواست كرد، سپس عبا را بر كشيدم و به منزلم آمد و گفتم: اگر من امر به معروف و نهى از منكر كردم خدا ميان من و تو (حاكم) باشد. (68)

/ 159