براى سفر آخرت آماده شو! ده روز بيشتر از عمر تو نمانده است - اسرار عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار عاشورا - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

براى سفر آخرت آماده شو! ده روز بيشتر از عمر تو نمانده است

در عالم خواب دوباره همان مردى را كه قبلا به من خبر بسته شدن راه كربلا را داده بود ديدم، به من گفت: براى سفر آخرت آماده شو، كه از عمر تو جز ده روز نمانده است.

از خواب برخاستم اما بسيار نگران و وحشت زده بودم، گفتم لا حول و لا قوة الا بالله، انا لله و انا اليه راجعون، با خود گفتم: اين اواخر عمر من است، در همان روز تب كردم، تب زياد شد، بگونه اى كه بسترى شدم، آن بانوى علويه، مرا پرستارى مىكرد و نيازهاى مرا برآورده مىنمود، تا اينكه روز دهم شد، دوستان من اطراف من جمع شدند، و مرا نظاره مىكردند، من نيز به آنها نگاه مىكردم، كه ناگاه متوجه شدم كه به عالم ديگر رفته ام، هيچكس از اطرافيان خود را نديدم،

ناگاه ديوار شكافته شد و دو مرد كه داراى مهابت بسيار بودند نزد من آمدند، يكى نزد سر و ديگرى پائين پايم نشست،

آنها به من كارى نداشتند، اما خودم را به گونه اى مىديدم كه گويا رگهايم به آنها متصل است.

تا اينكه روح به حلقوم من رسيد، در اين ميان (دوباره) ديوار شكافت، مردى بيرون آمده به آن دو نفر گفت: او را رها كنيد، گفتند ما ماءموريم.

آن مرد گفت: حضرت حسين عليه السلام به نزد خداوند براى بازگشت او به دنيا واسطه شده است، آن دو با شنيدن اين پيغام برخاستند و رفتند، و من خودم را در دنيا ديدم.

چشم باز كردم، ديدم اطرافيانم، آماده مرگ من هستند، با باز شدن چشم من، همگى خوشحال شدند،

ناگاه آن بانوى علويه وارد اتاق شد و گفت: اى جماعت، شما را بشارت باد كه فلانى شفا يافت، جدم حسين عليه السلام نزد خداوند براى شفاى او شفاعت نمود،

اطرافيانم پرسيدند جريان چيست گفت: نزد قبر جدم حسين عليه السلام رفتم،و راجع به شفاى اين بيمار، گريه و زارى كردم تا نزد خداوند واسطه شود،

/ 159