دشمنان دين با عاشورا مبارزه مىكردند - اسرار عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار عاشورا - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دشمنان دين با عاشورا مبارزه مىكردند

و در مقابل ائمه اطهار عليهم السلام، بنى اميه و دشمنان نيز، روز عاشورا و محرم را روز خير و بركت و شادى و سرور قرار دادند، و با شئونات عاشورا و سيدالشهداء به مقابله برخواستند،

1- عبدالله ابن فضل هاشمى از امام صادق عليه السلام پرسيد: اى پسر پيامبر، چرا عامه روز عاشورا را روز بركت ناميده اند؟ حضرت فرمود: وقتى حسين كشته شد، مردم براى خودشيرينى به يزيد، شروع به نقل اخبار دروغ كردند و بخاطر آن جائزه مىگرفتند و به اين جهت آن را روز بركت شمردند، تا مردم از حزن و اندوه و گريه، به شادى و سرور و تبرك روى آورند، خداوند ميان ما و آنها حكم كند. (292)

2- و در زيارت عاشورا مىخوانيم كه: خدايا اين (عاشورا) روزى است كه بنى اميه و فرزند زن جگرخوار همان ملعون پسر ملعون، كه به زبان پيامبرت در هر مكانى كه پيامبر توقف نمود، لعنت شد، به اين روز تبرك جستند.

3- و يكى از كارهائى كه دشمنان براى نابودى عاشورا و ياد سيدالشهداء انجام مىدادند، مبارزه سرسخت حكومتهاى طاغوتى با مجالس عزادارى و زيارت امام حسين عليه السلام مىباشد،

4- و در روايت ديگرى وقتى حضرت صادق عليه السلام به مسمع ابن عبدالملك فرمود: تو از اهل عراق هستى آيا به زيارت قبر حسين عليه السلام مىروى مسمع گويد: من مردى معروف هستم، و طرفداران خليفه اطراف ما هستند، مىترسم گزارش دهند و مرا اذيت كنند. (293)

5- و يا نوه ابوحمزه ثمالى گويد: در آخر دوران بنى اميه به زيارت قبر حسين عليه السلام رفتم، ولى پنهان از اهل شام، تا اينكه به قبر رسيدم، در يك دهى پنهان شدم، تا اينكه نصف شب شد، در تاريكى نزد يك قبر آمدم، كه مردى جلو آمد و گفت: اجر خود را بردى، برگرد، با ترس برگشتم، نزديك اذان صبح كه شد، نزد آن مرد رفتم و گفتم: چرا نزد قبر نروم، من از كوفه آمده ام، ميان من و حضرت مانع مشو، من مىترسم صبح شود، و اهل شام مرا اينجا ببينند، و بكشند، آن مرد گفت: كمى صبر كن، زيرا موسى ابن عمران با هفتاد هزار فرشته به زيارت قبر حسين آمده است و منتظر طلوع فجر است، سپس به آسمان خواهند رفت، گفتم: شما كيستى گفت: من از فرشتگان محافظ قبر حسين و استغفاركنندگان براى زوار او هستم، با شنيدن اين سخن نزديك بودم عقل از سرم برود، بعد از طلوع فجر، به زيارت رفتم، كسى مانع من نشد، سلام كردم و بر قاتلين حضرت نفرين كردم، بعد از نماز صبح از ترس اهل شام به سرعت برگشتم. (294)

6- و امام سجاد عليه السلام به زايدة كه به زيارت قبر سيدالشهداء با تمام خطراتش اقدام مىكرد، فرمود: چرا با وجود آن ارتباط نزديك كه با سلطان دارى، به زيارت مىروى، با وجود آنكه سلطان تحمل هيچيك از دوستان ما را و فضائل و حقوق ما را ندارد؟ زايده گفت: من بخاطر خدا و رسول اين كار را ميكنم و اعتنائى به خشم كسى ندارم، و هيچ سخنى در راه زيارت او برايم گران نيست! حضرت فرمود: تو را بخدا چنين است عرض كردم: بخدا كه همينگونه است، حضرت سه بار تكرار نمود من هم سه بار تكرار كردم، حضرت: سه بار فرمود: مژده باد تو را، مژده باد تو را، مژده باد تو را، سپس حضرت حديثى را در اين رابطه به وى تذكر داد. (295)

در حديث ديگرى امام صادق عليه السلام به محمد ابن مسلم كه از فقهاء بزرگ اصحاب حضرت است فرمود: آيا به نزد قبر حسين عليه السلام مىروى عرض كرد: آرى ولى با ترس و لرز، حضرت فرمود: هر چه ترس و دلهره بيشتر باشد، ثواب هم بيشتر است و سپس حضرت شروع فرمود در بيان ثواب زيارت حضرت از روى دلهره. (296)

8- و امام صادق عليه السلام به معاويه ابن وهب فرمود: زيارت قبر حسين عليه السلام را به خاطر ترس رها مكن. (297) الحديث

و زينب كبرى سلام الله عليها وقتى هنگام عبور از كنار اجساد، حضرت سجاد را در آن حال سخت ديد، فرمود: قبر پدر شما سيدالشهداء اثرش كهنه نمى شود و با گذشت شب و روز از بين نمى رود، پيشوايان كفر و پيروان گمراهى، سخت تلاش مىكنند تا اثر قبر را نابود كنند ولى جز ظهور بيشتر و بالارفتن امر او اثرى نخواهد داشت. (298)

/ 159