معارف اسلامی

محمد سعیدی مهر، امیر دیوانی، علیرضا امینی، محسن جوادی

جلد 2 -صفحه : 147/ 12
نمايش فراداده

چند يادآورى

1. مسلمانان علاوه بر متن كتاب مقدس خود (قرآن) مجموعه عظيمى به نام سنّت در اختيار دارند. سنّت به طور عمده رواياتِ بر جاى مانده از پيامبر گرامى و ائمه معصومين(عليهم السلام)است. اگرچه بخش قابل توجّهى از روايات، به بيان احكام عملى در زندگى فردى و جمعى پرداخته است، رواياتِ بسيارى نيز توضيح معارف اعتقادى و حتى شناسايى عالم طبيعت و نفس آدمى را عهده دار است.

مسأله ضرورت نبوّت هم در روايات متعددى گوشزد شده است. در اين جا به ذكر دو روايت بسنده مى كنيم. از همين دو نمونه مى توان دانست كه تقريرهاى حكيمان و متكلمان در اين خصوص تا چه حد وامدار سنّت است.

الف. امام صادق(عليه السلام) در جواب كسى كه اثبات نبوت را از وى خواسته بود، فرمود:

ما چون ثابت كرديم خداى حكيمى خالق ما است كه بسى والا و متعالى تر از آن است كه دست هر كسى به او برسد و بتواند با او گفتوگو كند، مى دانيم كه بايد فرستادگانى در ميان مردم داشته باشند كه از جانب او سخنى بگويند و خواستِ خداوند را بيان كنند و آدميان را به مصالح و مفاسدشان كه شناسايى و پايبندى به آنها مايه بقاى او است، رهنمون شوند. پس بايد آمران و ناهيانى باشند، كه البته همان انبياى اند. (4) ب. امام على(عليه السلام) در خطبه آغازين نهج البلاغه مى فرمايند:

1. سوره حجر، آيه 28 و 29.

2. به نقل از مارتا نوسبام، ارسطو ، ترجمه عزت اللّه فولاوند، ص 99. مى توان گفت سخن ارسطو طعن به كسانى است كه مى گويند انسان همان گوشت و پوست و خون است و ديگر هيچ، و كمال زندگى انسانى را بايد در همان زندگى حيوانى جُست.

3. ابن سينا، الشفاء ، الاهيات، ص 44.

4. اصول كافى ، ج 1، ص 168، با اندكى تلخيص.