سپیده امید

سید حسین اسحاقی

نسخه متنی -صفحه : 180/ 127
نمايش فراداده


  • زهر كرانه، شقايق دميده از دل خاك زعاشقان بلاكش، نظر دريغ مدار زمنجنيق فلك سنگ فتنه مىبارد يكى به مجمع رندان پاك باز، نگر! به سوى غاشيه‏داران مير عشق، ببين! چه نقش‏ها كه بنشستند به صحيفه دهر طلايه‏دار تواند اين مبشّران ظهور درين كوير كه سوزان بود روان سراب زدست برد مرا، شور عشق و جذبه شوق قرار خاطر بيقرار بيا!(1)

  • پى تو تسلّى دل‏هاى داغدار، بيا! فروغ ديده نرگس! به لاله‏زار بيا! مباد آن كه فرو ريزد اين حصار، بيا! دمى به حلقه مردان طرفه كار، بيا! به كوى نادره كاران روزگار، بيا! زخونشان شده روى شفق نگار، بيا! به پاس خاطر اين قوم حقگزار بيا! تو اى سحاب كرم! ابر فيض بار بيا! قرار خاطر بيقرار بيا!(1) قرار خاطر بيقرار بيا!(1)

جمعه موعود


  • دست تو باز مىكند، پنجره‏هاى بسته را هم تو سلام مىكنى، رهگذران خسته را

  • هم تو سلام مىكنى، رهگذران خسته را هم تو سلام مىكنى، رهگذران خسته را

(1). محمود شاهرخى (جذبه).