امامت و رهبری

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 75/ 42
نمايش فراداده

خدا آنچه را كه بر قومي هست از آنها نمي گيرد مگر آنچه را كه در ايشان هست ، خودشان از خودشان بگيرند . اين آيه اعم است يعني خداوند نعمتي را كه قومي دارند از آنها نمي گيرد و تبديل به نقمت نمي كند مگر خودشان را عوض كرده باشند، نقمتي را هم كه قومي دارند از آنها نمي گيرد باز مگر خودشان را عوض كرده باشند . ولي آيه اول فقط در مورد نعمتهاست و به نقمتها كار ندارد اما با يك نكته اضافي و آن اينكه مي فرمايد : ذلك بان الله لم يك ميرا اين بدان موجب است كه خدا چنين نبوده است .

آنوقت در قرآن مي گويد : ما كان الله خدا چنين نبوده است يعني خدايي خدا ايجاب نمي كند . بر ضد خدايي خداست كه نعمتي را گتره از قومي سلب كند . اينكه مشيت خداوند گتره و گزاف جريان پيدا كند و هيچ چيزي را شرط هيچ چيز قرار ندهد ، بر خلاف حكمت و كمال ذات و خدايي اوست . پس اين آيات ، آيات مادرند نسبت به آن آيه . آيه هايي كه راجع به مشيت است همين قدر مي گويد كه همه چيز به مشيت خداست . اين آيه مي گويد ولي مشيت خدا اينچنين در عالم جريان دارد ، اينچنين قانوني دارد .

پس در قرآن اين مطلب يك اصل اساسي بسيار متيني است و در آيات زيادي تكرار شده است كه اگر شكر نعمت مرا به جاي آوريد يعني اگر از نعمت من درست استفاده كنيد آنرا ابقا مي كنم و اگر با نعمت من بازي كنيد ، كفران نعمت كنيد ، آنرا از شما سلب مي كنم .

پس معني اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اينست كه ديگر كافرها ، بيرون جامعه اسلامي [ از اينكه دين شما از بين برود ] مأيوسند . از ناحيه آنها ديگر خطري براي عالم اسلامي نيست ، از من بترسيد يعني از خودتان بترسيد . اي جماعت مسلمين ! بعد از اين اگر خطري باشد آنست كه خودتان با نعمت اسلام بد عمل بكنيد ، كفران نعمت بكنيد ، آن استفاده اي را كه بايد ببريد نبريد ، در نتيجه قانون من در مورد شما اجرا شود : ان الله لا يير ما بقوم حتي ييروا ما بانفسهم . از اين روز ديگر خطري از خارج ، جامعه اسلامي را تهديد نمي كند ، خطر از داخل تهديد مي كند . و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

پرسش و پاسخ

سؤال : همانطور كه فرموديد ما معتقديم كه امامت پيشوايي دين و دنياست و اين به دلائلي كه گفته شد خاص حضرت امير است . اما پس چرا بعد از قتل عثمان وقتي كه خواستند بيعت كنند با حضرت امير ، حضرت مكث كردند ، جاي مكث نبود ، بايستي كه خود به خود قبول مي كردند . جواب : همين سؤال حضرت عالي در كتاب خلافت و ولايت كه اخيرا منتشر شده مطرح گرديده است . جواب اين مطلب از خود كلمات اميرالمؤمنين روشن است . وقتي آمدند با حضرت بيعت كنند فرمود : دعوني و التمسوا يري فانا مستقبلون امرا له وجوه و الوان ( 1 ) مرا رها كنيد برويد دنبال كس ديگري كه ما حوادث بسيار تيره اي در پيش داريم ( تعبير عجيبي است ) ، كاري را در پيش داريم كه چندين چهره دارد يعني آنرا از يك وجهه نمي شود رسيدگي كرد از وجهه هاي مختلف بايد رسيدگي كرد . بعد مي گويد : ان الافاق قد

1 - نهج البلاه فيض الاسلام ، خطبه . 91