پژوهشی در فرهنگ حیا

عباس پسندیده

نسخه متنی -صفحه : 366/ 81
نمايش فراداده

حيا بر دو قِسم است : يك قسم آن ، ضعف و ناتوانى است و قِسم ديگر آن ، توانايى و اسلام و ايمان است .

در اين روايت از ريشه‏هاى روان شناختى اين دو قِسم (يعنى ضعف و قوّت نفس ) براى ناميدن آنها استفاده شده است . مراد از حياى ناتوانى ، حياى كم‏رويى است و مراد از حياى توانايى ، حيايى است كه مورد تأييد دين است و به مقتضاى ايمان ، صورت مى‏گيرد . همچنين در روايت ديگرى آمده است :

الحَياءُ حَيائانِ : حَياءُ عَقلٍ و حَياءُ حُمقٍ . 1

حيا دو گونه است : حياى خِرد و حياى حماقت .

مراد از حياى خِرد ، همان حياى معروف است و مراد از حياى حماقت ، كم‏رويى است . از آن جا كه عقل ، ريشه حياى مثبت است ، آن را حياى خِرد ناميده‏اند و از آن جا كه حماقت ، ريشه كم‏رويى است ، آن را حياى حماقت ناميده‏اند . در ادامه روايت ياد شده ، آمده است :

فَحَياءُ العَقلِ هُوَ العِلمُ و حَياءُ الحُمقِ هُوَ الجَهلُ . 2

حياى عقل ، همان علم است و حياى حماقت ، همان جهالت .

بنا بر اين ، از حياى مثبت با تعبيرهايى چون : قوّت ، عقل ، علم ، اسلام و ايمان ياد شده است و از حياى منفى با تعبيرهايى چون : ضعف ، حماقت و جهالت . 3

ملاك دوم

ملاك تقسيم دوم ، اين است كه آيا حيا پيش از عمل قبيح (نابه‏هنجار) ، رخ داده

1 -  الكافى ، ج 2 ، ص 106 ؛ تحف العقول ، ص 45 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 331 .

2 -  همان .

3 -  تبيين چگونگى ارتباط مفاهيم هر دو قِسم ، از مباحث مهمّى است كه مى‏تواند روشنگر حقايق بيشترى باشد و از اين‏رو ، اين موضوع ، خود ، نيازمند پژوهشى مستقل است .